چالشنامه آذر برزین مهر

مستندسازی چالش علمی برزین‌مهر؛ ویژه‌نامه بررسی ادعاهای جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی درباره چهارتاقی محلی «خانه دیو»

چالشنامه آذر برزین مهر

مستندسازی چالش علمی برزین‌مهر؛ ویژه‌نامه بررسی ادعاهای جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی درباره چهارتاقی محلی «خانه دیو»

عبور از چالش: آغازی بر سرانجام یک دغدغه فرهنگی و یک مطالبه علمی

«عبور از چالش»

آغازی بر سرانجام یک دغدغه فرهنگی و یک مطالبه علمی 

به نام آن که جان را فکرت آموخت      چــراغ دل به نـور جـان برافروخت

ز فضلش، هر دو عالَـم گشت روشن      ز فیضـش خـاک آدم گشت گلشن

چـو قــاف قدرتـش دم بر قلـم زد      هـزاران نقــش بـر لــوح عـدم زد

از آن دم گشت پیـدا هــر دو عالم      وز آن دم شـد هویــدا جــان آدم

در آدم شـد پدید این عقل و تمییز      که تا دانسـت از آن اصل همه چیز

«شیخ محمود شبستری»

امروز شانزدهم خردادماه 1399؛ جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی، مدیر محترم اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان داورزن، با انتشار این یادداشت از «چالش علمی برزین‌مهر»  (با رویکرد اثبات انتساب خانه دیو به شیوه علمی) کناره‌گیری کردند.

در فراخوان شنبه 23 فروردین 1399 / 11 آوریل 2020، هدف چالش علمی یادشده بدین شرح اعلام شده بود: «ارائه مقاله یا گزارش دارای اعتبار علمی و مورد تایید و وفاق صاحبنظران تاریخ و باستان‌شناسی، که چهارتاقی خانه دیو را در جایگاه آذر‌برزین‌مهر شناسایی و اثبات نماید

دعوتی محترم ما در این چالش، در صفحه اینستاگرامی‌شان، از 17 مه 2020 / 28 خرداد 1399، چند یادداشت در راستای این چالش علمی منتشر نمودند که قابل تقدیر و سپاسگزاری است.

بسیار یادآور شدیم که هدف این چالش، ارائه نظریات و یا برداشت‌های «شخصی» مدعو محترم نیست. تردیدی نیست که اگر می‌خواستیم از نظریات شخصی ایشان درباره موضوع و برداشت‌هایشان از داده‌های منابع تاریخی و نتایج یافته‌های باستان‌شناسی بهره‌مند شویم؛ انبوه مصاحبه‌ها و نظریات ایشان در طی 20 سال گذشته؛ چه در کسوت کارشناس اداره محترم میراث فرهنگی سبزوار و چه در جایگاه مدیر اداره محترم میراث فرهنگی داورزن؛ در مطبوعات چاپی و رسانه‌های رسمی و غیر رسمی در وب و فضای مجازی موجود است و نیاز و ضرورتی برای تلاش دو‌ماهه برای طراحی، مطالعه و پیگیری برگزاری «چالش علمی برزین‌مهر» وجود نداشت.

در این مدت؛ از 22 فروردین تا امروز، 16 خردادماه، کوشش نمودیم کانون توجه‌مان بر هدف علمی چالش متمرکز شود و تا در توان داریم از دو چیز پرهیز نماییم:

1) واکنش در برابر حواشی بیرونی‌ که نتیجه‌ قطعی‌اش به حاشیه رفتن هدف چالش می‌شد.

2) هدایت تعاملات و مناسبات مرتبط با چالش، در راستای هدف علمی آن.

در این راستا بیش از 20 یادداشت کوتاه و بلند در رسانه «نیشابور فردا» منتشر گردید که هر یک از نگاهی،  توجه مخاطبان ارجمند را «از طریق طرح پرسش‌هایی به ابعادی قابل توجه از موضوع چالش» جلب می‌نمود و یا «مزایا و ضرورت نگاه علمی و تخصصی به کلیت موضوع» را تشریح می‌کرد.

پس اینکه ما نظریات و اظهارات جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی را (به تعبیر خودشان!)  «قبول داشته باشیم» یا «قبول نداشته باشیم»، هیچ اهمیتی ندارد؛ یا اینکه ما یا ایشان، تمایل به «بحث» یا «مباحثه» داشته باشیم یا نداشته باشیم؛ کمکی به هدف علمی چالش نمی‌کند زیرا که اصلاً قرار نیست نظریات و برداشت‌های شخصی ارائه شود؛ بویژه در مورد این باستان‌شناس ارجمند که «مدعی بیست‌ساله انتساب خانه دیو به برزین‌مهر» و در جایگاه رسمی «متولی اصلی شناخت و معرفی بنای تاریخی خانه دیو بر اساس اطلاعات سنجیده و درست» هستند.

باید توجه داشت که برزین‌مهر یکی از سه نیایشگاه «اصلی» و «بزرگ» ایران باستان بوده است که هم در اساطیر ایرانی نقش پُررنگ‌ دارد و هم پیشینه معتبر تاریخی دارد؛ اینکه مطالب مندرج در منابع «دانش عمومی» یا «خارج از حوزه تخصصی مرتبط با موضوع» مانند لغت‌نامه‌ها و کتاب‌های نگاشته شده در دوران معاصر را بخواهیم مستند قطعی جغرافیای تاریخی شناسه‌ای با این اهمیت قرار دهیم؛ قابل تامل و تا اندازه‌ای ساده‌انگارانه است! آن هم در مورد کتاب‌هایی که با همه ارزشمندی‌شان، از یک طرف: همگی منبع دست‌ چندم محسوب می‌شوند و از طرف دیگر: در بررسی سلسله استنادی به سرچشمه‌ای می‌رسیم که هیچ‎گاه تایید نشده است! نوشته‌های آقای جکسن -زبان‌شناس ابتدای قرن بیستم- را می‌گوییم!

ما از «آبفشان دوره کواترنری و آزادسازی شعاع یک کیلومتری پیرامون آن» گفتگو نمی‌کنیم بلکه یک موضوع کاملا شناخته‌شده و استنادپذیر مانند «بُرزین‌‌مِهر» را در پیش روی داریم که باید با نصب‌العین قرار دادن دیدگاه علمی و لحاظ مؤکد رفتار حرفه‌ای؛ از ادعاهای اثبات‌نشده‌ی در حال غبار گرفتن، رها گردیده و بررسی تخصصی آن به صاحبنظران و دانشمندان حوزه تاریخ و باستان‌نشناسی واگذار گردد.

متاسفانه چنین به نظر می‌رسد که برادر ارجمندمان، جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی، پذیرای کنار گذاشتن نظریات و برداشت‌های شخصی و سپردن این کار تخصصی به صاحبنظران و دانشمندان این حوزه نیستند. از این روی، ناگزیر باید از این مرحله عبور کرد و این «دغدغه فرهنگی» و «مطالبه علمی» در حوزه میراث فرهنگی خراسان عزیز را در سطحی بالاتر، پی‌گیری نمود. بنابراین، پیشنهاد ما به مدیران محترم خدمتگزار میراث فرهنگی استان خراسان رضوی این است:

چنانچه مبانی علمی ادعای برزین‌مهری خانه دیو، تثبیت‌شده و قابل دفاع است؛ برای بهره‌برداری جامعه علمی کشور و همچنین آشنایی عموم علاقمندان به میراث تاریخ و فرهنگ ایران؛ مستندات قطعی مرتبط با آن منتشر گردد.

چنانچه ادعای یادشده، فاقد ملزومات استنادی قطعی و قابل دفاع است؛ تمامی مدارک رسمی مرتبط با خانه دیو، از مطالب ادعایی پالوده گردیده و مطابق هویت واقعی و قابل دفاع این اثر ارزشمند تاریخی تدوین، تنظیم و منتشر گردد.

گفتنی است اعلان صریح مقامات رسمی میراث فرهنگی، از رد قطعی چهارتاقی خانه دیو به عنوان محل آذر برزین‌مهر خبر می‌دهد: 


«پس از انجام سه فصل کاوش باستان‌شناسی، بدون رسیدن به هیچ‌گونه مستندات علمی و باستان‌شناسی، انتساب این محل (چهارتاقی خانه دیو) به‌عنوان جایگاه آتشکده برزین‌مهر  مورد تایید قرار نگرفت، و لذا در مقاله مشترکی که توسط خانم دکتر کائیم، سرپرست محترم هیات باستان‌شناسی لهستان و آقای دکتر محمود بختیاری شهری بعنوان سرپرست ایرانی هیات مشترک کاوش در سال ۱۳۹۰ و پس از اتمام فصل سوم کاوش منتشر شد، انتساب این محل بعنوان آتشکده برزین مهر بطور کلی رد شده است



با احترام متواضعانه حضور یکایک خدمتگزاران میراث فرهنگی خراسان و ایران عزیز

 

روشنگری چالش برزین‌مهر (15): ادعای تطور زبان‌شناسی و جانمایی جغرافیایی رئونت به ریود؛ «تحلیل» یا «توهم»؟

بـه نــــام خــداوند جــــان‌آفرین      حکیــم سخــــــن در زبـان‌آفرین

خداونـــد بخشنـــده‌ی دسـت‌گیر      کریـــم خطابخـــش پـوزش‌پــذیر

عزیزی کـه هر کـز درش سر بتافت      به هـر در که شد هیـچ عزت نیافت

جهــــان متّفــــق بــر الهیتــش      فرومـــــانده از کنــــه ماهیتــش

چه شب‌ها نشستم در این سیر، گم      که دهشــت گرفت آستینـم که قم

محیـط است عِلـم ملک بر بسیــط      قیـاس تـو بـر وی نگـردد محیــط

نه هــر جـای مرکب تـوان تـاختن      کــه جاهــا سپــر بایــد انـداختن

«سعدی» 

جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی

    مدیر محترم اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان داورزن

        پیش از هر چیز، از جنابعالی به خاطر شرکت در «چالش علمی برزین مهر»  (با رویکرد اثبات انتساب خانه دیو به شیوه علمی) بسیار سپاسگزاریم؛ همچنین به عنوان یکی از شهروندان نیشابورِ خراسان، بایسته است از شما به خاطر همه مهر و عنایتی! که تاکنون به فرهنگشهر روا داشته‌اید، مراتب قدردانی را به جای آوریم. آفرین  بر شما...!

در بازگشت به یادداشت ایسنتاگرامی‌تان در 1 ژوئن 2020/ 12 خرداد 1399 (تصویر1)؛ ما جنابعالی را بسیار نزدیک‌تر از هم‌استانی، بلکه با نگاه به همه پیشینه‌های تاریخی و فرهنگی، در جایگاه «همشهری» می‌دانیم. باری اینکه نامداران بیهق عزیز همچون تاریخنگار بزرگ جناب ابوالفضل بیهقی و فرید خراسان جناب ابوالحسن بیهقی، در شمار شهروندان نیشابور –گرانیگاه تاریخ و پایگاه فرهنگ خراسان- بوده‌اند.

شما در یادداشت‌تان، از کتاب گرانقدر «تاریخ بیهق» نوشته ابوالحسن علی بن زید بیهقی یادکرده‌اید. همین جناب بیهقی بزرگ در «اشتقاق لفظ بیهق» نوشته‌‌اند: «... به زبان پارسی اصل، بیهین بود؛ یعنی که این ناحیت ]ناحیه[ بهترین نواحی نیشابور است.»(1) پس اگر از بیهق سخن می‌گوییم سخن از پاره تن نیشابور تاریخی و فرهنگی است و این دانشمند فرزانه همشهری‌مان با آن نگاه ژرف و فراگیر خود، ماناترین و بنیادی‌ترین اثر مکتوب را در تاریخ، جغرافیای تاریخی و پیشینه فرهنگی بیهق فراهم آورده است.

جناب بیهقی، بیهق بزرگ را شامل دوازده ربع (یا بخش) دانسته ‌است که عبارتند از: «اعلی‌الرستاق»، «قصبه سبزوار»، «طبس»، «زمیج»، «خواشد و ریان»، «خسروجرد»، «باشتین»، «دیوره»، «کاه»، «مزینان»، «فریومد»، «پساکوه».(2) روستای ریوند (Rivand) کنونی که شما با اتکا بر «صورة خراسان» (نقشه ترسیمی خراسان) ابی‌القاسم بن حوقل النصیبی (معروف به ابن حوقل؛ قرن 4ق) در کتاب «صورة الارض»، کوشش نموده‌اید دگرگونی آن را از رئونت رایومند ریوند ریود ریوذ تبیین نمایید؛ همان قریه «ریود» است که از توابع ربع هفتم یا ربع باشتین(3) در «تاریخ بیهق» آمده است. (تصویر 2)

تصویر 2ذکر نام «ریود» در میان قریه‌های ربع باشتین در کتاب تاریخ بیهق

این قریه با «نام ریوذ» در منابع بسیاری از جمله «تاریخ مدینه دمشق» ابن عساکر (قرن 6ق)، «الأنساب» سمعانی (قرن 6ق)، «اللباب فی تهذیب الأنساب» ابن اثیر (قرن 6-7ق)، «معجم البدان» یاقوت حموی (قرن 6-7ق)، «سیر أعلام النبلاء» ذهبی (قرن8ق) و ... آمده است. اما در هیچ منبعی، اشاره‌ای به ادعای شما مبنی بر اینکه نام «ریوذ» یا «ریود» مرتبط با جغرافیای تاریخی ریوند و یا دگرگون‌یافته از «رئونت»، «رایومند» یا «ریوند» باشد دیده نمیشود!

اگر جنابعالی چنین منبعی می‌شناسید ارائه نمایید تا بر دانسته‌های خراسان‌شناسی‌مان بیفزاییم و اگر نمی‌شناسید توضیح دهید منظورتان از واردکردن اتهامات «ارائه اطلاعات غلط»، «خودفریبی» و «عوام‌فریبی» به «هم‌استانی‌های شهرستان نیشابور» چیست؟!

***

ما در رسانه فرهنگی «نیشابور فردا» جنابعالی را به چالش «علمی» اثبات ادعای نزدیک به بیست‌ساله‌تان در باب انتساب «خانه دیو» به «برزین‌مهر» دعوت کردیم و ملاحظه می‌فرمایید که تا کنون در این مایه، چیزی کم نگذاشته‌ایم. اما با نگاه به سخنان جنابعالی، برایمان جای پرسش است که نقش مردم نیشابور، در به چالش‌ کشیدن ادعای شما چیست؟

به فرض اینکه نه تنها دلبستگان به تاریخ و میراث فرهنگی خراسان که تمام نیشابوریان و خراسانیان درباره موضوعی که در حوزه مسؤلیت جنابعالی است پرسشگری نمایند؛ آیا اخلاق و منش حرفه‌ای، این گونه گفتمان که این روزها در اینستاگرام شما دیده می‌شود را تایید می‌کند؟ مدیر محترم میراث فرهنگی! فرهنگ و میراث فرهنگی، مرز ندارد چرا آن را مرزبندی می‌کنید؟

کاش به جای نگاه سیاسی به جغرافیای تاریخی و فرهنگ؛ به قول شیخ اجل، ودیعه فرصت، پاس داشته می‌شد:

نگه دار فرصت، که عالَم دَمی است       دَمی پیش دانـا بـه از عالَمی است

برادر ارجمند! لطفاً به اصل و بطن مطلب بپردازید. کدام رسانه چنین فرصتی در اختیار شما قرار می‌دهد؟! آن هم با این حجم از کار مطالعاتی برای همراهی با شما به عنوان دعوتی ویژه این چالش، که انصافاً زمینه بسیار خوبی است برای اینکه به همت شما یک فعالیت اطلاع‌رسانی علمی جدی در زمینه معرفی خانه دیو به عنوان یکی از آثار تاریخی ارزشمند خراسان انجام گیرد. اما در پاسخ، چه اقدام موثری انجام شده است؟! تقریباً هیچ ...! نگذارید به این نتیجه برسیم که دستاورد این ادعای بزرگ، برای اثبات خود در این فرصت چنددهه‌ای، هیچ و یا نزدیک به هیچ بوده است!

***

اما در ارتباط با رویکرد زبان‌شناسی‌تان به تطور نام روستای ریوند (Rivand) شهرستان داورزن امروز؛ در میان واژه‌هایی که پشت سر هم آورده‌اید (رئونت رایومند ریوند ریود ریوذ) واژه «رایومند» چه در «اوستا» و چه در متون پهلوی، صفت است(4) چنانکه در بندهش آمده است: «ریوند‌کوه به خراسان است که آذر برزین‌مهر بدان نشیند و او را رِیوندی این است که رایومند است»(5) این صفت، هیچ‌گاه با کاربرد «نام جغرافیایی» نیامده است.

از اوضاع و احول چیدمان این واژه‌ها در ترکیب تطورشناسانه شما چنین به نظر می‌رسد که تبیین «اشتقاق و یا دگرگونی ریوذ و ریود از رئونت»، مرزهای نوینی را در شناخت زبان‌های ایران باستان خواهد گشود؛ پس نابردبارانه مشتاق بهره‌مندی از گنجینه دانش جنابعالی در حوزه تخصصی زبان‌های ایرانی باستان و میانه خواهیم ماند. سپاسگزار خواهیم شد چنانکه عنایت بفرمایید همراه با تبیین اتیمولوژی رویه تطور مورد ادعایتان، منابع معتبر مبیّن این نظریه‌پردازی را برای مطالعه بیشتر علاقمندان ذکر نمایید.

***

در ادامه مطلب به روستای «سنگ‌کلیدر» به عنوان مرز ربع ریوند نیشابور و ولایت بیهق اشاره نموده‌اید. «تاریخ بیهق» هم این گفته را تایید می‌کند با این بیان که: «گفته‌اند دیه سنجریدر از ربع رِیوَند است.»(6) اما ربع ریوند یا به قول شما: «بخش ریوند شهر نیشابور» کجاست و محدوده آن چگونه است؟

بر اساس کتاب «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم؛ ربع رِیوند (Reyvand)، ناحیه‌ای است که محدوده آن (در جهت شرقی-غربی) از مسجد جامع در داخل شهر نیشابور آغاز می‌شود؛ از طرف دیگر به مزرعه احمدآباد در ابتدای بیهق می‌رسد.(7) احمدآباد را در تصویر 3 و 4 ببینید.

 تصویر 3: ذکر نام سنجریدر (سنگ کلیدر کنونی) در کتاب «تاریخ بیهق»

تصویر 4: توضیح چگونگی تعیین محدود ربع‌ها و محدوده «ربع رِیوند» در «تاریخ نیشابور» حاکم 

ربع رِیوند کهن در جهت شمالی-جنوبی (با کمی تمایل) از مرز توس (مشهد و چناران کنونی) تا بشت (کاشمر و خلیل‌آباد و بردسکن کنونی) امتداد می‌یابد. تصویر 5 را ببینید.

تصویر 5: حدود تقریبی ربع ریوند نیشابور بر اساس داده‌های «تاریخ بیهق» و «تاریخ نیشابور»

لازم به ذکر است که حدود مشخص‌شده در این نقشه، صرفاً برای تصور گسترش ناحیه ریوند در شمال غرب و غرب نیشابور ترسیم شده و قابل استناد نمی‌باشد. 

اما تاریخ حاکم، اشاره‌ای سرنوشت‌ساز درباره ربع‌های نیشابور و بویژه ربع رِیوَند در پیش روی ما قرار می‌دهد. حاکم می‌گوید زمین‌ها، روستاها و قنات‌ها را از چهار طرف مسجد جامع داخل شهر نیشابور، تا کنار مرز ولایت‌های همسایه به روستایی که در هر یک از چهار طرف؛ آبادتر و بیشتر (پرجمعیت‌تر یا بزرگ‌تر) بود اضافه کردند.(8) شبیه آن چیزی که امروز به نام بخش و مرکز بخش می‌شناسیم. معمولاً سکونتگاه بزرگ‌تر و آبادتر، مرکز بخش قرار می‌گیرد. اما مرکز بخش رِیوَند کجا بوده است؟

ما در خود سرزمین رِیوند، یک قریه کبیره معموره (روستای بزرگ آبادان) به نام اصیل «رِیوَند» داریم. قریه ریوند سده چهارم هجری دوره حاکم، همراه با پیشینه تاریخی قابل توجه، مسجد جامعی بلندمرتبه و خانقاه‌های بسیار هم داشته است.(9)

تصویر 6: ویژگی‌های قریه کبیره یا شهر ریوند در کتاب «تاریخ نیشابور» 

و حاکم، تنها کسی نیست که به قریه کبیره یا شهر رِیوند مرکز ربع یا بخش رِیوند نیشابور اشاره می‌کند؛ در منابع دسته‌اول دیگری همچون «احسن‌التقاسیم» مقدسی، «تقویم البلدان» ابوالفداء، «صوره الارض» ابن حوقل، «الأعلاق النفسیه» ابن رسته، «نزهه المشتاق» ادریسی و ... مدینه (شهر) و یا قریه کبیره (روستای بزرگ) رِیوند نیشابور کاملا شناخته شده است.

 

تصویر 7: ربع و مدینه (شهر) رِیوند نیشابور در «احسن‌التقاسیم» مقدسی (قرن4ق)

توجه داشته باشید که در سطر اول «ربع شامات» و در سطر پنجم «ربع مازل» و حتی در سر ششم نام قریه بشتنقان (فوشنجان) آمده است. 

اینک، وقت است «نگاه محلی» دور گردد تا ایران و خراسان، نیک‌تر دیده شود. ایران‌زمین در گذر دوران‌ها، همواره دژ استوار و پاسدار نستوه تمدن بشری (اعم از حوزه بین‌النهرین و مدیترانه و آناتولی و یونان و روم) در برابر بدویان آنسوی فرارود (اعم از اقوام سکایی و آلتایی و ...) بوده است و بی‌هیچ ملاحظه‌ای باید به نقش خراسان عزیزمان نیز اشاره کرد که همواره ستمکِش ایران بزرگ نازنین در برابر ضربه‌های سهماگین یورش بیگانگان بوده؛ بارها و بارها آبادانی و مردمان و توان تمدنی خویش را پاک باخته و نثار مام میهن نموده است.

اگر امروز، اثری از «شهر رِیوَند» روی نقشه نیست اما در متون تاریخی، چنین نامی و درخشان است؛ اشاره‌ای غرورآمیز امّا غم‌انگیز به پاکبازی‌های خراسانی است. اگر امروز نشانی از «رِیوند» و «بُرزین‌مِهر» نیست؛ به هیچ وجه، دلیلی برای سوار کردن چیزهای دیگر بر روی هویت تاریخی و فرهنگی آنان ایجاد نمی‌کند. شناسه‌های بنیادین میراث خراسان بزرگ باید در حد پشتوانه تاریخی و اعتبار فرهنگی خراسان باشد؛ ضرورت کار دقیق علمی با تکیه بر توان دانشی متخصصان درجه یک -که بسیار بر آن تاکید کرده و می‌کنیم- بر همین مبناست.

***

 

 تصویر 8: نمای کامل تصویر بالا را در اینجا ببینید. 

بیایید فقط این ذوق‌زدگی‌های اینستاگرامیã را ببینیم و در این دَم هیچ قضاوتی نکنیم:

سبزوار سبز، خسروگرد زرد، ریوند قرمز، مزینان آبی، آزادوار بنفش و حتماً بعد از همه این‌ها می‌شود: تهرانِ دوووودی!!! و قاعدتاً قبل از این‌ها هم باید نیشابور فیروزه‌ای و مشهد طلایی بیاید.   

باستان‌شناس کهنه‌کارِ (به قول خودتان:) غرب خراسان رضوی!

چه کرده‌اید با این صورت خراسان ابن‌حوقل؟! به قول استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در پیشگفتار تاریخ نیشابور الحاکم، قدیم‌ها می‌گفتند: «عربی است عکس هم ندارد!» درست است واقعاً «عربی» است. ببینید:

 تصویر 9: توضیحات ابن حوقل بر نقشه خراسان در کتاب «صوره الارض» 

البته این بار، «عکس» هم دارد. در این پایین ببینیدش :

ربع نیشابور یا خراسان غربی در صورة الارض ابن حوقل 

 تصویر 10: نقشه ترسیمی ابن حوقل از غرب خراسان بزرگ (ربع نیشابور)

توضیح: جهت نقشه از بالا به پایین، تقریباً شرقی-غربی است؛ به گونه‌ای که سمت راست، به جهت جنوب و سمت چپ، به جهت شمال است. 

جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی! تصویر بالا نسخه‌ای دیگر از تصویری است که در صفحه اینستاگرامی‌تان آورده‌اید. شما به ترجمه فارسی آقای جعفر شعار ارجاع داده‌اید. چاپ دوم این ترجمه با عنوان کامل «سفرنامه ابن حوقل؛ ایران در صوره الارض» در سال 1366 توسط انتشارات امیرکبیر انجام شده است.

البته تصویر نقشه خراسان را در صفحه 162 کتاب ترجمه جعفر شعار نخواهید یافت بلکه عبارت «صفحه 162» توضیحی است که مترجم در کناره نقشه خراسان این حوقل آورده است و به صفحه 162 متن اصلی عربی ارجاع می‌دهد.

 متن عربی مبنای ترجمه این کتاب، به سال 1938 میلادی از روی نسخه خطی «کتابخانه سرای عتیق استانبول» (نسخه‌برداری‌شده در 479ق)، در مطبعه بریل شهر «لیدن» هلند به چاپ رسیده است. پس، نخست اینکه: تصویر یادشده را باید در میان مجموعه نقشه‌ها و عکس‌هایی که جعفر شعار، بعد از مقدمه آورده است، پیدا کنید و نه صفحه 162. دیگر اینکه: ارجاع‌دهی جناب‌عالی، صحیح نیست. اما از ظواهر کار که بگذریم. این سوال برای ما مطرح است که آیا شما منبعی را که به آن ارجاع داده‌اید واقعاً با چشمان خود دیده‌اید؟

جنابعالی خود را در پایان یادداشت‌تان در 2 ژوئن 2020/ 13خرداد 1399 به عنوان «پژوهشگر باستان‌شناسی که سال‌ها مطالعه و تحقیق داشته» معرفی نموده‌اید. در پروفایل شما آمده است: "PHD student in Archeology and Art History". پس جنابعالی پژوهشگر با سابقه سال‌ها کار پژوهشی و به عنوان «دانشجوی دکتری باستان‌شناسی و تاریخ هنر»، قاعدتاً باید در مقطع کارشناسی ارشد، روش تحقیق را گذرانده باشید! «ارجاع‌دهی درست»، از مقدمات پژوهشگری؛ و «کنترل مستقیم و بلاواسطه اصل منبع»، در شمار بایدهای رفتار حرفه‌ای پژوهشگری است!

نام شما به عنوان مولف، بر روی چند کتاب از جمله «سیمای شهرستان سبزوار»، «سلطان‌آباد، نگین خوشاب»، «روداب، رویشی در کویر»، «میراث فرهنگی ششتمد» و «جغرافیای تاریخی جوین» دیده می‌شود؛ همچنین بر روی یک گزارش رسمی به عنوان «گزارش باستان‌شناسی و گردشگری سبزوار» آمده است. شاید در بعضی از آن‌ها درباره «رِیوَند و «برزین‌مهر» مطالبی مطرح شده باشد؛ امیدواریم این طور بی‌دقتی‌ها در آن نوشته‌ها راه نیافته‌ باشد. 

  ***

اما از ضرورت صحت و سلامت ارجاع‌دهی و کنترل منابع که بگذریم؛ توجیهاتتان در زیر عملیات رنگ‌آمیزی‌تان نقشه ابن حوقل، با توضیحی که شخص جناب ابن حوقل در 11 قرن پیش، درباره این نقشه انجام ارائه داده است، مغایرت دارد! اصل متن عربی را در تصویر 9 و ترجمه فارسی آقای جعفر شعار را در تصویر 11 ببینید.

این توضیحات در صفحه 163 (صفحه دوم از فصل دوازدهم) کتابی که به آن ارجاع داده‌اید آمده است.

جنابعالی نوشته‌اید: این نقشه «در دوران اسلامی؛ به صراحت، محل ریوند از مسیر تهران به مشهد؛ قبل از خسروگرد و قبل از سبزوار (سابزوار) و قبل از نیشابور در قرن چهارم ه.ق جانمایی کرده است و با توجه به  اینکه مرز بین بخش ریوند شهر نیشابور و ولایت بیهق که در آن دوران بیهق درجغرافیای سیاسی نیشابور قرار داشته است مستنداً به کتاب تاریخ نیشابور الحاکم و تاریخ بیهق ابوالحسن بیهقی، مرز روستای سنگ‌کلیدر بوده است. پس ریوندی که ابن حوقل در کتاب صوره الارض جانمایی کرده است همان ریوند داورزن سبزوار است نه ربع (بخش) ریوند.»

استاد عزیز! آیا باز هم مساله جابجایی و شکست مرزهای دانش در میان است؟ آیا یک پُست اینستاگرامی اینقدر ظرفیت دارد که همزمان و در یک پاراگراف، دو مرزشکنی را در زبان‌شناسی و جغرافیای تاریخی رقم بزند؟!!!

لطفاً اینقدر به اینستاگرام فشار نیاورید. اگر میزان فشاری که به اینستا وارد می‌شود قابل درک نیست، می‌توان موضوع را این‌گونه توضیح داد:

ابتدا دو نکته مهم:

1) منبع توضیحات ما متن اصلی عربی است؛ چرا که در ترجمه فارسی آقای جعفر شعار، اصطلاحات جغرافیایی مانند «جنوب غربی» آمده است که در متن اصلی عربی موجود نیست و به نظر می‌رسد برداشت مترجم محترم باشد. البته ترجمه فارسی یادشده نیز تحلیل آقای عبدالله‌زاده ثانی را تایید نمی‌کند.

2) با نظر به دگرگونی‌هایی که در گذر قرن‌ها ایجاد شده است لزوماً نمی‌توان مسیر راه‌های قدیم را بر جاده‌های امروز مطابقت داد. ضمن اینکه از جغرافیانگاری قدیم نباید دقت جغرافیانگاری نوین را -که از ابزارهای دقیق مشاهده و سنجش برخوردار است- انتظار داشت. اما کلیت موضوع در فرایند تطبیق و تواتر نوشته‌های جغرافیدانان قدیم، قابل تایید و معتبر است.

اکنون فرض کنید در شهر نیشابور ایستاده‌اید‌ و یکراست به سوی رشته‌کوه چهل‌تن کدکن در جنوب دشت نیشابور می‌نگرید. چند تابلوی راهنمای جاده در اطراف شماست:

- تابلوی راهنمای «قاین» (جنوب خراسان کنونی از طریق منطقه کاشمر کنونی)، در سمت راست شماست که در مسیر خود از ترشیز، کندر و بون می‌گذرد.

- تابلوی راهنمای «بوسنج» (پوشنگ: در غرب شهر هرات افغانستان کنونی)،  در سمت چپ شماست و کواخرز (باخرز) و بوزگان را در مسیر خود دارد.

- سنکان، خایمند، سلومک و مالن در ناحیه جنوب (به تعبیر ابن حوقل: بالادست) این دو راه «نیشابور - قاین» و «نیشابور-بوسنج» قرار دارند.

- تابلوی راهنمای «قومس» (تقریبا استان سمنان کنونی)، در سمت راست دو جاده یادشده قرار دارد که در مسیر خود به ترتیب از سبزوار، خسروجرد، بهمن‌آباد و مزینان می‌گذرد.

- تابلوی راهنمای «سرخس» در سمت چپ شما و در سمت چپ تابلوی «بوسنج» قرار دارد و طبران (تابران: توس کنونی) و تروغبذ (طرقبه) در شمال (به تعبیر ابن حوقل: پایین‌دست) این جاده مستقرند.

- تابلوی راهنمای «توس» در سمت چپ (به تعبیر ابن حوقل: زیر) تابلوی جاده سرخس قرار دارد که در زیر آن کتیبه‌های راهنمای «نوقان (شهر مشهد کنونی) و بنوازه و یبابه و رایکان (چناران)، سنج (از توابع مرو) و دزق» قرار دارند.

- تابلوی راهنمای «راوینج و رِیوند» در سمت چپ تابلوی راهنمای توس (یعنی جهت شمال؛ پشت سر شما و در جهت منطقه سرولایت کنونی) قرار دارد که در «زیر آن به خط نسخ: جوین (ولایت صاحب‌دیوان عزّ نصره) و در زیر آن (خداشاه که مردسه ساخته‌اند) نوشته شده است» دیواره و آزادوار در شمال (به تعبیر ابن حوقل: پایین‌دست) این جاده واقع شده‌اند و جرجان (گرگان) در شمال (به تعبیر ابن حوقل: پایین‌دست) آزادوار قرار دارد. در بین این راه، جاده‌ای‌ است که به سوی اسفراین می‌رود.

بردار بزرگوار! می‌بینید که نوشتار صریح ابن حوقل چیز دیگری است که با نقل قول «صریح» شما از ابن حوقل، مغایرت اساسی دارد. بر اساس نوشتار ابن حوقل، «جاده رِیوند» جاده‌ای است میان جاده توس و جاده قومس و در راستای جاده‌ای که به جوین می‌رود.

پوزش می‌خواهیم که جسارت می‌کنیم اما حق را باید گفت و درستی را باید بر زبان راند: توضیحاتی که در زیر آن عملیات رنگ‌آمیزی در اینستاگرام ارائه شده است، تحلیل نیست، «توهم» است. و باعث تاسف!

  ***

شما در یادداشتی به تاریخ 17 مه 2020 در زیر تصویر کتاب «از قسطنطنیه تا دیار عمر خیام» آقای جکسن، به جناب آقای پروفسور کریستینسن و کتاب «ایران در زمان ساسانیان» ایشان اشاره کرده‌اید. ما در تاریخ 1 ژوئن، به بررسی و تحلیل مطلب مورد نظر شما در کتاب کریستینسن پرداختیم و تصریح نمودیم که واقعیت مطرح شده در «ایران در زمان ساسانیان» با آنچه شما برداشت می‌کنید، متفاوت است. اینک از اصل متن فرانسوی آن کتاب، یک مدرک دیگر ارائه می‌نماییم تا مگر ایمان بیاورید به آغاز فصل سرد ...

برادر عزیزمان! آنچه در این مختصر گفتیم تنها و تنها یک حرف از هزارانِ رِیوَند است. اگر تنها راه «برزین‌مهر» خواندن خانه دیو، رِیوَند شدن نقاط و نواحی و عوارض جغرافیایی پیرامون این بنای کوچک دورافتاده است بدانید که تاریخ به شما رِیوَند نخواهد داد چرا که از دیدگاه منابع دست اول تاریخی؛ این راه، بسته است.

خودتان درگیر موضوع هستید و بهتر از هر کسی می‌دانید که مقاله‌های پژوهشی و نظرات کارشناسی می‌گویند واقعیت خانه دیو، یک بنای چهارتاقی با ظرفیت یک آتشکده آدران یا محلی است. در این مدت، بارها پیشنهاد دادیم که خانه دیو را با هویت واقعی و ارزش‌های منحصر به فرد باستان‌شناسی آن به افکار عمومی و جامعه دوستداران میراث فرهنگی خراسان و ایران عزیز معرفی نمایید. برزین‌مهر، ادعای بسیار بزرگی است و تاریخ‌سازی، اصلاً چاره کار نیست. به ساحت علم احترام بگذارید؛ نشست‌های نمایشی، مصاحبه‌های تبلیغی و گفتارهای تهییجی را از خود و از میراث خراسان عزیز دور کنید و اجازه بدهید متخصصان کاربلد این کار را به سرانجام درست خود برسانند.

 مرا در منزل جانان، چه امن عیش؛ چون هر دم

جـرس فریــاد می‌دارد کـه بربندیـد محمـل‌ها

با احترام بی‌کران و سپاس فراوان

نیشابور فردا؛ مجله خبری، فرهنگی و تحلیلی توسعه‌محور نیشابور


پانویس‌ها:

1. تاریخ بیهق»، تالیف ابوالحسن علی بن زید بیهقی، با تصحیح و تعلیقات احمد بهمنیار، بی‌جا، بنگاه دانش، 1317، ص33.

2. همان، صص 35-39.

3. همان، ص38.

4.  «دانشنامه مزدیسنا»، جهانگیر اوشیدری، تهران: نشر مرکز، 1386، ص292؛ «یشت‌ها»، تفسیر و تالیف ابراهیم پورداود، تهران: اساطیر، ۱۳۷۷، ج2، ص330؛ «اوستا کهن‌ترین سرودها و متنهای ایرانی»، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران: مروارید، ۱۳۷۵، ج2، ص۹۹0.

5. «بندهش»، فرنبغ دادگی، گزارش مهرداد بهار، تهران: توس، 1390، ص72.

6. «تاریخ بیهق»، همان، ص35.

7. «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ۱۳۷۵، ص۲۱۴.

8. همان.

9. همان، ص 215.

 

سایر منابع بهرهبرداری شده در این نوشتار:

  • “L’Iran Sous  Les Sassanides”, par Arthur Cristensen, Copenhague: Levin & Munskgaard, 1936.
  • «کتاب صوره الأرض»، تالیف أبی القاسم بن حوقل النّصیبی، لیدن: بریل، 1938.
  • «کتاب صوره الأرض»، لابن حوقل أبی القاسم بن حوقل النّصیبی، بیروت، دار مکتبه الحیاه، 1992.
  • «تاریخ مدینه دمشق»، أبی القاسم علی ... المعروف بابن عساکر، دراسه و تحقیق علی شیری، بیروت: دار الفکر، 1995.
  • «الأنساب»، أبی سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی السّمعانی، قاهره: مکتبه ابن تیمیه، 1980.
  • « اللباب فی تهذیب الأنساب»، تالیف عزالدین ابن الأثیر الجزری، بیروت: دار صادر، 1980.
  • «معجم البدان»، شهاب الدین أبی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی، بیروت: دار صادر، 1977.
  • «سیر أاعلام النّبلاء»، تصنیف شمس الدین محمد ین أحمد بن عثمان الذهبی، بیروت: موسسه الرساله، 1996.
  • «رحله المقدسی؛ احسن التقاسیم فی معرفه الأقالیم»، محمد .... المقدسیّ، حرّرها شاکر لعیبی، ابوظبی: دار السویدی، 2003.
  • «تقویم ‌البدان»، عمادالدین اسمعیل بن نورالدین ...، پاریس: دار الباعه السلطانیه، 1840.
  • «کتاب الأعلاق النفسیه»، تصنیف أبی علی احمد بن عمر این رسته، لیدن: بریل، 1892.
  • «کتاب نزهه المشتاق فی أختراق الآفاق»، أبی عبدالله ...المعروف بالشریف الإدریسی، قاهره: مکتبه الثقافه الدینیه، 2002.

چالش برزین‌مهر؛ دعوت از ناظر رسمی

چالش برزین‌مهر؛ دعوت از ناظر رسمی

در زیر تصویر نامه دعوت از مدیر محترم روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی استان به «چالش علمی برزین‌‎مهر» را می‌بینید. که در روز جاری، 13 خرداد، به آدرس پست الکترونیک ایشان، ارسال شده است. این دعوتی محترم را به عنوان ناظر رسمی این چالش علمی دعوت کرده‌ایم و همچنین از ایشان تقاضا نموده‌ایم با توجه به اهمیت موضوع در میراث فرهنگی خراسان؛ زحمت ثبت رسمی مستندات و انتقادات ارائه شده در چالش را بر عهده بگیرند.

از ریاست محترم اداره میراث فرهنگی نیشابور، در جایگاه گیرنده محترم نامه، خواهشمندیم محبت نمایند و نامه یادشده را به اطلاع مسولان محترم در اداره کل میراث فرهنگی استان برسانند./ نیشابور فردا



تصویر نامه بالا با اندازه بزرگ‌تر

حضور در چالش (7): موضوع پیچیده علمی یا تکلیف درسی دوره مقدماتی؟!

حضور در چالش (7)

موضوع پیچیده علمی یا تکلیف درسی دوره مقدماتی؟!

 

آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی در 2 ژوئن 2020/ 13 خرداد 1399 یادداشتی دیگر در دفاع از ادعای برزین‌مهری خانه دیو منتشر نمود. ایشان در این یادداشت، باز هم به همان روش پیشین خودشان رفته‌اند، در حالی که خواسته صریح چالش این است: «ارائه مقاله یا گزارشی که به روشی علمی و مورد تایید و وفاق صاحبنظران، اثر تاریخی ارزشمند خانه دیو را به عنوان جایگاه آذر برزین‌مهر اثبات می‌‌کند.»

به نظر می‌رسد دست پژوهشگری که 20 سال برای یک کار پژوهشی زحمت کشیده است باید پرتر از این حرف‌ها باشد که به یک لغت‌نامه عمومی ارجاع بدهد. باید توجه داشت چنانکه ایشان در یادداشت اینستاگرامی‌شان ذکر کرده‌اند لغت‌نامه دهخدا هم به دو کتاب «مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی» و «ایران در زمان ساسانیان» ارجاع داده است. جالب اینجاست که اگر به کتاب «مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی» مراجعه کنید خواهید دید که آن هم به کتاب «ایران در زمان ساسانیان» پروفسور کریستنسن ارجاع داده است. جالب‌تر اینجاست که ما در جریان همین چالش، درباره مستند ارائه شده از کتاب «ایران در زمان ساسانیان» راهنمایی انتقادی کمکی را به جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی ارائه داده‌ایم! چرا توجه نمی‌شود؟! آیا ایشان، دقت و اهمیت کاری که «اکنون» در حال انجام آن هستند را دریافته‌اند؟! 

آن 2000 صفحه که ظرف 20 سال گذشته جمع‌آوری کرده‌اند، چطور؟ آیا با همین دقت و کیفیت بوده است؟ آیا ایشان متوجه هستند که با یک موضوع پیچیده تاریخی و باستان‌شناسی سر و کار دارند و نه یک تکلیف کلاسی دوره کاردانی؟!

به هر حال، تغییری که در لحن و ادبیات ایشان در یادداشت اخیر ایجاد شده، باز هم اتفاقی مثبت و رو به جلو ارزیابی می‌شود. در یادداشت پیشین، یادآور شده بودیم: «ما جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی را در جایگاه مدیر محترم میراث فرهنگی داورزن می‌بینیم و سخنان ایشان را به عنوان مواضع رسمی و قابل ثبت و پیگیری صادره از یک جایگاه رسمی به رسمیت می‌شناسیم که اگر این گونه نبود؛ هیچ دلیل و ضرورتی برای وقت گذاشتن دو ماهه برای پیگیری این مبحث وجود نداشت.»/ نیشابور فردا

 

روشنگری چالش برزین‌مهر (14): خانه دیو، یک هفته‌ تا آغاز مرحله بعد ...

روشنگری چالش برزین‌مهر (14)

خانه دیو، یک هفته‌ تا آغاز مرحله بعد ...

 

با نگاه به تحرکات اخیر در صفحه اینستاگرام جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی؛ به نظر می‌رسد باید امیدوار بود که دغدغه‌های «نیشابور فردا» در راستای پیشگیری از وهن میراث فرهنگی خراسان؛ سرانجام در مسیر گفتمانی که سرانجام آن مسؤلیت‌پذیری در قبال میراث مشترک خراسانیان خواهد بود، هدایت گردد. از این بابت، بسیار خوشحال و خرسندیم.

در مطلب اخیر جناب عبدالله‌زاده ثانی، واژه‌هایی مانند «غلط»، «خودفریبی» و «عوام‌فریبی» دیده می‌شود و در مطالب قبلی‌شان به کرات از عبارت «مصادره» کردن استفاده کرده‌اند. البته اضطراب ناشی از «چالش علمی برزین‌مهر»، برای ما قابل درک است. ولی انتظار مؤکد داریم رعایت منش، رفتار و اخلاق حرفه‌ای در ادامه این چالش علمی در اولویت قرار داشته باشد.

به هر حال، ما جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی را در جایگاه مدیر محترم میراث فرهنگی داورزن می‌بینیم و سخنان ایشان را به عنوان مواضع رسمی و قابل ثبت و پیگیری صادره از یک جایگاه رسمی به رسمیت می‌شناسیم که اگر این گونه نبود؛ هیچ دلیل و ضرورتی برای وقت گذاشتن دو ماهه برای پیگیری این مبحث وجود نداشت.

امیدواریم این باستانشناس و مدیر محترم حوزه میراث فرهنگی، از فرصت پیش‌آمده برای تثبیت علمی هویت واقعی خانه دیو نهایت استفاده را بنمایند و از جایگاه رسمی ایشان به عنوان مدیر حوزه میراث فرهنگی و منزلت شغلی ایشان به عنوان یک باستانشناس حرفه‌ای انتظار داریم اگر به هر دلیلی میسر نگردید تاییدات علمی لازم و کافی را برای ادعای مطرح‌شده ارائه نمایند؛ به وظیفه اخلاقی و حرفه‌ای خود، در راستای برگرداندن رسمی و موثر خانه دیو به هویت واقعی‌ و قابل دفاع آن، در اسرع زمان مورد انتظار اقدام نمایند.

امروز، ۱٢ خرداد ۱٣٩٩؛ فرصت یک هفته‌ای، تا پایان ۱٩ خرداد برای ارائه مستندات ایشان (مورد تایید جامعه علمی کشور) تعیین گردید.

ما نیز در این ٧ روز، کوشش خواهیم کرد در اندازه بضاعت محدود خود، با ارائه نکات انتقادی؛ ایشان را در برگزاری چالش برزین‌مهر همراهی نماییم. لطفاً دیدگاه‌های ما را در رسانه خبری، فرهنگی و تحلیلی توسعه‌محور نیشابور فردا دنبال نمایید.

نکته حائز اهمیت: بدیهی است در صورتی که نتیجه شفاف حاصل نگردد پی‌گیری موضوع را در سطحی بالاتر، در پیش خواهیم گرفت.

صمیمانه برای مدیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان داورزن، جناب آقای عبدالله‌زاده ثانی عزیز، آرزوی پیروزی و کامیابی داریم./ نیشابور فردا