محمد عبداللهزاده ثانی؛ کارشناس سابق اداره میراث فرهنگی شهرستان سبزوار؛ اکنون مدیریت میراث فرهنگی شهرستان داورزن را بر عهده دارد. حضور او در «چالش علمی برزین مهر» از این دیدگاه حائز اهمیت است که در نزدیک به دو دهه اخیر، نام او بیش از هر شخص دیگری با ادعای برزینمهری خانه دیو همراه شده است. با نظر به سطح گسترده آثار و مسائل میراث فرهنگی منطقه، تردیدی وجود ندارد که ایشان نه به اجبار، بلکه با علاقه و خواست شخصی، بارها و بارها این ادعا را در رسانههای مختلف مطرح نموده است. همچنین او در چندین مرحله، همراه یا ناظر بر فعالیت هیاتهای باستانشناسی چهارتاقی خانه دیو بوده است. با این پیشنه؛ از وی انتظار میرود که با لحاظ در اختیار داشتن این فرصت 20ساله، اسناد و مدارک متقن علمی قابل دفاع و مورد تایید صاحبنظران را ارئه نماید؛ بر خلاف آن چیزی که در روز اول حضور در چالش، با آن مواجه بودیم.
ایشان در 18 مه 2020/ 20 اردیبهشت 1399 سه یادداشت منتشر نمود. محتوای یادداشتها تکرار همان نظرات شخصی و ادعاهایی است که سالهاست تکرار میشود. ادبیات محاورهای؛ نه استناد به منبعی معتبر و مشمول نظرات قطعی هیئتهای باستانشناسی و نه تاییدیه صاحبنظران موثق. به نظر میرسد که بیست سال فرصت برای اثبات این ادعای بزرگ، صرفاً برای تبلیغ ادعا و نه تلاش علمی برای اثبات آن، صرف شده است. مدعی پر سر و صدای آذربرزینمهر، نه تنها حتی یک مقاله پژوهشی معتبر در اثبات ادعای خود ارائه ننموده؛ بلکه خیلی زود و در انتهای یادداشت دوم و سوم، نگرش سیاسی محلیگرا که درست در جهت مخالف کار و نگرش میراث فرهنگی است؛ خود را نمایان میسازد! ببینید:
(یادداشت1)، (یادداشت2)، (یادداشت3)
بله، نظریه ایشان این است که چون در منطقه، آثار آتشکده دیگری نمایان نیست پس بدون توجه به شاخصههای اصیل آذر برزین مهر در متون کهن، این چهارتاقی محقر را به اتکای نظرات و برداشتهای شخصی از باستانشناسی و تاریخ (حتماً بدون توجه به پشتوانه و تاییدپذیری علمی) به عنوان آذر برزین مهر معرفی نماییم. اما هیچ گاه به این سوال پاسخ داده نمیشود تکلیف آثار و بناهای متعددی که از آنها در متون کهن یاد شده است و امروز، اثری از آنها نیست، چیست؟ به اتکای حدس و گمان و حب و بغض، آثار باربط و بیربط دیگر را به آن از دسترفتهها منسوب نماییم؟! بله، این هم یک نوع نگاه به میراث فرهنگی است!