چالشنامه آذر برزین مهر

مستندسازی چالش علمی برزین‌مهر؛ ویژه‌نامه بررسی ادعاهای جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی درباره چهارتاقی محلی «خانه دیو»

چالشنامه آذر برزین مهر

مستندسازی چالش علمی برزین‌مهر؛ ویژه‌نامه بررسی ادعاهای جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی درباره چهارتاقی محلی «خانه دیو»

حضور در چالش (6): آن مستندات علمی مورد تایید صاحبنظران کجاست؟!

حضور در چالش (6):

آن مستندات علمی مورد تایید صاحبنظران کجاست؟!



آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی در 1 ژوئن 2020/ 12 خرداد 1399 یادداشتی دیگر در دفاع از ادعای برزین‌مهری خانه دیو منتشر نمود. ایشان به «چالش علمی برزین‌مهر» رویکردی به نام «از ابهام تا واقعیت» نیز داده است هر چند اگر بخواهیم بر اساس یادداشت‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌اند داوری نماییم باید گفت ایشان، همزمان از دو اصل مهم یاری‌رسان در اثبات‌گری ادعای بیست‌ساله‌اش فاصله گرفته‌ است.

اول اینکه: نظرات شخصی و برداشت‌های دلبخواه از منابع، نه تنها راهی از ابهام به سوی واقعیت نمی‌گشاید بلکه دنیای ابهامی برداشت‌های شخصی ایشان از باستان‌شناسی، تاریخ و هر چیز دیگر را، متناقض‌تر و مبهم‌‎تر از پیش می‌نماید. به زودی، در یادداشتی ویژه به نقد تطور واژه و جانمایی ریوند مخلوق عبدالله‌زاده ثانی خواهیم پرداخت.

و دوم اینکه: گویا ایشان علی‌رغم اینکه خود را  با عنوان دارای بار علمی مشخص «کارشناس ارشد باستان‌شناس» معرفی می‌کند اما کمترین‌ توجهی به هدف چالش علمی برزین‌مهر (ارائه مقاله یا گزارشی که به روشی علمی و مورد تایید و وفاق صاحبنظران، اثر تاریخی ارزشمند خانه دیو را به عنوان جایگاه آذر برزین‌مهر اثبات می‌‌کند) ندارد.

هدفی که مطالبه جامعه علمی کشور از ایشان هم هست که با این همه صرف زمان و انرژی، آن‌هم در جایگاه باستان‌شناس و مدیر میراث فرهنگی همین منطقه استقرار خانه دیو، چرا هنوز سخن «از ابهام تا واقعیت» را به میان می‌آورید؟! در این سال‌ها چه کرده‌اید که ادعای شما هنوز در چالش است؟! با وجود همه انتقادها، اصلاً اصرار چندین‌ساله بر ادعایی چنین بزرگتر از «واقعیت»، چه ضرورتی داشت؟!  ایشان خودش را کارشناس ارشد باستان‌شناس معرفی می‌نماید؛ مگر «باستان‌شناسی» یک علم نیست؟! آن مستندات علمی مورد تایید صاحبنظران باستان‌شناسی کجاست؟؟؟ 

روشنگری چالش برزین‌مهر (13): بضاعت خانه دیو؛ فارغ از میراث غبارشده جکسن

روشنگری چالش برزین‌مهر (13)

بضاعت خانه دیو، فارغ از میراث غبارشده جکسن

کتاب «از قسطنطنیه تا زادگاه عمر خیام» جکسن، در سال ۱٩۱۱ به چاپ رسید. پروفسور کریستین‌سن در کتاب گرانقدرش «ایران در زمان ساسانیان» چاپ ۱٩٣۶ به زبان فرانسه؛ به نظریه جکسن اشاره کرده‌ است.

جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی به عنوان سندی در تایید ادعای برزین‌مهری خانه دیو، دائماً بر این دو کتاب تاکید می‌نمایند اما ایشان علی‌رغم اینکه خود را دانشجوی دکتری باستان‌شناسی معرفی می‌کند؛ چند نکته اساسی را هیچ گاه لحاظ نمی‌نماید:

1. جکسن (Abraham Valentine Williams Jackson)، یک زبانشناس است و نه باستان‌شناس: به ادعای یک زبان‌شناس؛ با پیشداشته دانشی ابتدای قرن بیستم؛ آن هم در موضوع تخصصی تاریخی-باستانشناسی مانند مکان‌یابی برزین‌مهر، چقدر باید اعتبار داد؟! آن هم ادعایی که با داشتن بیش از یک قرن فرصت، هیچ‌وقت اثبات نشده است؟

2. پروفسور کریستن‌سن (Arthur Emanuel Christensen) با اتکا بر یافته‌های تاریخی و باستانشناسی در دسترس تا دهه چهارم قرن بیستم، شاهکاری پدید‌آورده‌اند که تا امروز هم یکی از منابع اصلی تاریخ دوره ساسانی است. 

این دانشمند برجسته، در این اثر کم‌نظیر، راه را بر بدفهمی‌های بعدی بسته ‌است. اثر کریستین‌سن، کار جامعی است همراه با یک دوراندیشی ستودنی؛ ادعا را ذکر می‌کند اما به این راحتی‌ها به آن اعتبار نمی‌دهد. پروفسور کریستین‌سن، مسولیت سخن جکسن را صریحاً به خود جکسن واگذار کرده‌ است. تصویر زیر -متن فرانسوی کتاب کریستینسن- را ببینید.

 

نتیجه بگیریم:

از زمان طرح ادعای جکسن؛ سال‌ها و دهه‌هاست که منابع و یافته‌های مطالعات تاریخی توسعه یافته؛ ابزا‌رها و روش‌های موثر باستان‌شناسی پیشرفت کرده است و قابل تامل اینجاست: چرا یک دانشجوی دکتری باستان‌شناسی در سال ٢۰٢۰؛ آن‌هم (به قول خودشان) بعد از سال‌ها «مطالعه و کنکاش»؛ همراه با دسترسی مستقیم به یافته‌های معاصر تیم متخصص باستان‌شناسی لهستانی (کائیم-بختیاری شهری)؛ وفور منابع و مطالعات تاریخی؛ باید هنوز هم به اظهارات غبارشده جکسن در اوایل قرن گذشته، متوسل ‌شود؟! 

جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی! 

یکی از مقدمات اولیه «چالش علمی برزین‌مهر»، رفتار حرفه‌ای مبتنی بر روش و منش علمی است. شما سال‌هاست که ادعای بزرگی را مطرح و با پافشاری تامل‌برانگیزی، آن را پیگیری می‌فرمایید؛ پس متناسب با این ادعا، باید مستندات محکم و تاییدشده ارائه گردد. نظرات شخصی را کنار بگذارید؛ مصاحبه‌ها و دورهمی‌ها را کنار بگذارید؛ حرف‌های تهییجی و کارهای تبلیغی را کنار بگذارید؛ عنایت بفرمایید متناسب با ادعایتان، مستندات محکم و تاییدشده ارائه نمایید. لطفاً ناامیدمان نکنید./ نیشابور فردا

روشنگری چالش برزین‌مهر (12): نمای خانه دیو، از روزن حلقه ویرگول!

روشنگری چالش برزین‌مهر (12)

نمای خانه دیو، از روزن حلقه ویرگول!

آقای عبدالله‌زاده ثانی، در ۱٧ مه ٢۰٢۰ / ٢٨ اردیبهشت ۱٣٩٩، پیام رئیس اداره میراث فرهنگی نیشابور را به نقل از نیشابور فردا در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد تا نشانی باشد بر اینکه ایشان در جریان  «چالش علمی برزین‌مهر» قرار گرفته ‌است.

ایشان در ۱٧ و ۱٨ مه در چند مطلب دیگر، نظریاتش را منتشر کرد، اما کاملاً فارغ از اینکه جامعه رسانه‌ای کشور، نزدیک به دو دهه است از نظریات ایشان بهره‌مند است! تکرار مکررات که نیاز به چالش نداشت. داشت؟!

چالش برزین‌مهر بر این مبناست که ایشان به روشی علمی و مورد تایید و وفاق جامعه علمی و باستان‌شناسی کشور، ادعای خود را اثبات نمایند اما نه تنها چنین نکردند که باز هم برداشت‌های شخصی و بعضاً مغایر با متونی که به عنوان شاهد آورده‌اند را ارائه کردند.

همشهری عزیز! جناب آقای محمد عبدالله‌زاده ثانی!

نشستن در کافه ویرگول، دردی از کار دوا نمی‌کند. کاش حداقل همین وقت را در مطالعه «صوره الارض» ابن حوقل و «ایران در زمان ساسانیان» پورفسور کریستینسن می‌گذاشتید. اگر نیاز به کمک هست بفرمایید تا کمکتان کنیم./ نیشابور فردا

 

حضور در چالش (5): استان‌سازی با رویکرد آتشکده؟!


محمد عبدالله‌زاده ثانی، در 17 و 18 مه 2020، با انتشار 9 یادداشت به تشریح دیدگاه‌ها و برداشت‌های خود پیرامون ادعای برزین‌مهری خانه دیو پرداخت. تا اینجای کار،  چنین به نظر می‌رسد که ایشان نتوانسته است دریافت متناسبی از هدف «چالش علمی برزین‌مهر» به دست آورد و یا اینکه ایشا اصولاً به واگذاردن مساله مهم تاییدپذیری علمی ادعای بیست‌ساله خود، در معرض قضاوت جامعه علمی تاریخ و باستان‌شناسی، اعتقادی ندارد!

به هر روی؛ ایشان در 30 مه/ 10 خرداد، گزارش ورکشاپی به عنوان «اثربخشی میراث فرهنگی در توسعه گردشگری غرب خراسان رضوی به رویکرد آتشکده» را منتشر نمود. این نشست در کافه‌ای در شهر سبزوار، زادگاه آقای عبدالله‌زاده ثانی، برگزار شده بود. در لابلای محتوای گنجانده شده در متن گزارش، تمایل عبدالله‌زاده ثانی به «ثبت جهانی آتشکده آذر برزین‌مهر» و «استان شدن زادگاهش» خودنمایی می‌کند. آیا ارتباطی میان «ادعای برزین‌مهری خانه دیو» و «ایده استان‌سازی سبزوار» وجود دارد؟! آیا یکی از ملزومات مفروض این مدیر دولتی حوزه میراث فرهنگی، برای استان‌سازی زادگاهش؛ ساختن و پرداختن پشتوانه‌های تاریخی برای تسهیل در تحقق این ایده است؟

اظهار نظر و ارائه پاسخ به این دو پرسش را به اندیشه‌های آگاه و وجدان‌های بیدار می‌سپاریم. اما آنچه می‌توان به طور مسلّم، درباره آن سخن گفت، نگاه سیاسی محلی عبدالله‌زاده ثانی به حوزه میراث فرهنگی است که در 9 یادداشت منتشر شده پیشین ایشان، رگه‌هایی از آن، فرصت ظهور یافته است. ببینید: گزارش حضور عبدالله‌زاده ثانی در چالش به تاریخ 17 مه و بویژه 18 مه 2020/ نیشابور فردا  

حضور در چالش (4): «آذر برزین‌ مهر»، گرفتار نگاه سیاسی محلی‌گرا

محمد عبدالله‌زاده ثانی؛ کارشناس سابق اداره میراث فرهنگی شهرستان سبزوار؛ اکنون مدیریت میراث فرهنگی شهرستان داورزن را بر عهده دارد. حضور او در «چالش علمی برزین مهر» از این دیدگاه حائز اهمیت است که در نزدیک به دو دهه اخیر، نام او بیش از هر شخص دیگری با ادعای برزین‌مهری خانه دیو همراه شده است. با نظر به سطح گسترده آثار و مسائل میراث فرهنگی منطقه، تردیدی وجود ندارد که ایشان نه به اجبار، بلکه با علاقه و خواست شخصی، بارها و بارها این ادعا را در رسانه‌های مختلف مطرح نموده است. همچنین او در چندین مرحله، همراه یا ناظر بر فعالیت هیات‌های باستان‌شناسی چهارتاقی خانه دیو بوده است. با این پیشنه؛ از وی انتظار می‌رود که با لحاظ در اختیار داشتن این فرصت 20‌ساله، اسناد و مدارک متقن علمی قابل دفاع و مورد تایید صاحبنظران را ارئه نماید؛ بر خلاف آن چیزی که در روز اول حضور در چالش، با آن مواجه بودیم.

ایشان در 18 مه 2020/ 20 اردیبهشت 1399 سه یادداشت منتشر نمود. محتوای یادداشت‌ها تکرار همان نظرات شخصی و ادعاهایی است که سال‌هاست تکرار می‌شود. ادبیات محاوره‌ای؛ نه استناد به منبعی معتبر و مشمول نظرات قطعی هیئت‌های باستان‌شناسی و نه تاییدیه صاحبنظران موثق. به نظر می‌رسد که بیست سال فرصت برای اثبات این ادعای بزرگ، صرفاً برای تبلیغ ادعا و نه تلاش علمی برای اثبات آن، صرف شده است. مدعی پر سر و صدای آذربرزین‌مهر، نه تنها حتی یک مقاله پژوهشی معتبر در اثبات ادعای خود ارائه ننموده؛ بلکه خیلی زود و در انتهای یادداشت دوم و سوم، نگرش سیاسی محلی‌گرا که درست در جهت مخالف کار و نگرش میراث فرهنگی است؛ خود را نمایان می‌سازد! ببینید:

(یادداشت1)، (یادداشت2)، (یادداشت3)

بله، نظریه ایشان این است که چون در منطقه، آثار آتشکده دیگری نمایان نیست پس بدون توجه به شاخصه‌های اصیل آذر برزین مهر در متون کهن، این چهارتاقی محقر را به اتکای نظرات و برداشت‌های شخصی از باستان‌شناسی و تاریخ (حتماً بدون توجه به پشتوانه و تاییدپذیری علمی) به عنوان آذر برزین مهر معرفی نماییم. اما هیچ گاه به این سوال پاسخ داده نمی‌شود تکلیف آثار و بناهای متعددی که از آنها در متون کهن یاد شده است و امروز، اثری از آنها نیست، چیست؟ به اتکای حدس و گمان و حب و بغض، آثار باربط و بی‌ربط دیگر را به آن از دست‌رفته‌ها منسوب نماییم؟! بله، این هم یک نوع نگاه به میراث فرهنگی است!